سبد خرید 0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

خلاصه کتاب من زنده ام (خلاصه داستان من زنده ام از معصومه آباد)

خلاصه کتاب من زنده ام

خلاصه کتاب من زنده ام به گوشه ای از زندگی بانو معصومه آبادفراهانی اشاره می کند. بانونی که با اعتقاد به فلسفه حجاب و دیگر ارزش های دینی خود، تا پای جان برای حفظ آرمان های انقلاب اسلامی ایستادگی کرد. وی در سال های دفاع مقدس نقشی بسیار پرر رنگ را در تاریخ معاصر کشور ما داشته است. هرچقدر هم که ما ارادت خود را به شهیدان و ایثار گران این راه نشان دهیم بازهم در برابر از خود گذشتگی آنان چیزی نیست.

قدردانی از ایثار گران هشت سال دفاع مقدس می تواند ساختن فیلم و مستند های جنگی و یا نوشتن کتاب باشد؛ یکی از آثار تاثیر گذار دفاع مقدس، کتاب من زنده ام خانم معصومه آباد می باشد که مروری کوتاه بر این کتاب خواهیم داشت.

قسمتی از کتاب من زنده ام

قسمتی از کتاب من زنده ام

معصومه آباد فراهانی در ۱۷ سالگی به اسارت گرفته شد، و مدت ۴ سال را در اسارت به سر می برد، این کتاب تمامی سوالاتی که در مورد اسارت زنان بعثی ها را دارید پاسخگو می باشد، اولین چاپ این کتاب در سال ۱۳۹۲ بود، این کتاب با دوارن کودکی معصومه آباد شروع می شود، این کتاب در 5 فصل نوشته شده است. کتب زیادی در پاسخ به پرسش هایی چون  نقش زنان در پیروزی انقلاب چیست یا عملکرد زنان در سال های دفاع مقدس چگونه بوده است، وجود دارد. با دانلود خلاصه کتاب من زنده ام  pdf می توانید به صحبت های گفته شده در این کتاب فکر کنید و به نقش زنان در ماندگاری انقلاب آگاه شوید.

با مطالعه کتاب های مرتبط در زمینه شهدای حجاب و شهدای هشت سال دفاع مقدس می توانیم به نقش تاثیرگذار این افراد ارزشمند پی ببریم.

مشاوره رایگان حجاب
مشاوره رایگان

در صورتی که نیاز به راهنمایی بیشتر یا مشاوره دارید فرم زیر را تکمیل کنید یا با شماره 05133497161 تماس بگیرید

خلاصه کتاب من زنده ام (فصل اول)

خلاصه فصل اول من زنده ام

در فصل اول خلاصه کتاب من زنده ام آمده است: من در خانواده ایی پرجمعیت جنوبی متولد شدم، خانه ایی محقر در محله ایی پایین دست اما پر از مهر پدر و مادر داشتیم، دوره راهنمایی پرباری داشتم. معلمانی که در این دوره به من آموزش میدادند بسیار مشوق من در خواندن کتاب و دین پژوهی بودند. اما در مقطع دبیرستان وارد مباحث سیاسی شدم و بیشتر تشنه اعلامیه ها و حال و هوای آن روز ها شدم. اعتراضات مقابل رژیم استکباری شاه از سال ۱۳۵۶ جانی دیگر گرفته بود و مردم به صورت مستمر به خیابان ها می آمدند.

پس از انقلاب مردم طراوت خاصی داشتند و هر کس به کاری برای آبادانی این مرز و بوم‌ پرداخته بود، من نیز از این قافله جا نمانده بودم و در پرورشگاه کار میکردم، آخر تابستان بود زمانی که من و دوستام به تهران آمده بودیم صدام به ایران حمله کرد.

کتاب من زنده ام خلاصه فصل دوم

در خلاصه نویسی داستان من زنده ام (فصل دوم) نویسنده بیان می کند: پاییز سال ۵۹ حمله به ایران شدت گرفته بود. با هر روشی که می توانستم سعی کردم به شهر خودم برگردم. اول به اهواز رفتم و سپس با اتوبوس اسرای عراقی به سمت آبادان راهی شدم. از همان بدو ورود به اهواز، برای کمک به سپاه اعلام امادگی کردم.

در ادامه خلاصه کتاب من زنده ام چنین می خوانیم: زمانی که از بچه های نجات یافته از طیر آتش را به شیراز برده بودیم در راه برگشت با ارتش عراقی ها مواجه شدیم. آنها با این تفکر که ما ژنرال هستیم، تفتیشمان کردند. من را به همراه سایر اسرا از ایران خارج کردند و به مقر فرماندهی فرستادند. تعداد افراد زیادی در این مقر بودند. به دلیل شرایط بد بهداشتی، تعداد بالایی از اسرا مریض شده بودند. به این دلیل، مدتی  در این مقر به سر بردیم. سپس، به زندان بغداد الرشید منتقل شدیم.

خلاصه داستان من زنده ام (فصل سوم)

خلاصه فصل سوم کتاب من زنده ام

در فصل سوم خلاصه داستان من زنده ام می خوانیم: پس از رسیدن به زندان با تدابیر امنیتی  شدیدی ما را داخل سلول های کوچک و کثیف انداختند، پس از چند ساعت سرباز های عراقی آمدند و مارا تفتیش بدنی کردند، و دوباره تنهایمان گذاشتند. در مدت زمان اسارتمان اجازه انجام هیچ کاری را نداشتیم و تنها وسیله های ما پتو و لیوان های پلاستیکی و یک کاسه بود که در آن غذایمان را می خوردیم.

با شروع فصل زمستان بیماری سختی گرفتم و در درمانگاه زندان بودم تا کمی بهتر شوم. برای ثبت اسم هایمان در صلیب سرخ نیز با عراقی ها بسیار مشکل برخوردیم و سختی های زیادی کشیدیم تا آن ها قبول کردند اسم هایمان را به صلیب سرخ دهیم و به خانوادهایمان نامه بنویسیم.

کتاب من زنده ام خلاصه فصل چهارم

خلاصه کتاب من زنده ام در فصل چهارم به اسارت در اردوگاه موصل می پردازد. در این فصل آمده است: در زمان اسارت مان بعلت اعتصاب غذا های زیادی که می کردیم، اغلب بیماری های شدیدی می گرفتیم و بعضی از اوقات ما را در بیمارستان بستری می ‌کرد. در خرداد سال ۱۳۶۱ این اتفاق افتاد. اما این بستری شدن یک فرق اساسی داشت. زیرا بعد از مرخصی با جای دیگری منتقل شدیم، به اردوگاه‌های موصل!

در این اردوگاه، تعداد اسرای ایرانی زیادی بودند. وضعیت بهداشتی اردوگاه موصل نسبت به زندان الرشید فجیح تر بود. شکنجه های متجاوزانه عراقیان، شرایط وحشتناکی را ایجاد کرده بود. به دلیل بی آبی و وضعیت بد بهداشت اردوگاه و علیرغم اهیمت حجاب کامل برای ما، مجبور به تراشیدن موهایمان شدیم. این در حالی بود که برخی ایرانیان خود فروخته، به قیمت شرافتشان، وضعیت بهتری داشتند.

خلاصه فصل پنج من زنده ام

خلاصه فصل پنج من زنده ام

برای رفتن به محوطه باید منظر فرمان آزاد باش می بودیم. برای این اتفاق در اتاق هایمان انتظار می کشیدیم تا با بهتر شدن هوا فرمان آزادباش اعلام شود. به این شکل می توانستیم از فرصتی که مشخص نبود دوباره کی نسیبمان شود، استفاده کنیم.

آن شب ما را به محل استراحت نگهبابانان بردند. وسایلمان را از ما گرفتند و از بین بردند. صبح روز بعد ما را سوار هواپیماهای مسافربری کردند. در دلمان آشوب بود. با فکر اینکه می خواهند ما را تحویل کشور اسراییل دهند. همه اسرا را سوار کردند و هواپیما بلند شد مدت زمانی ک گویی سالها طول کشید به اتمام رسید وقتی پیاده شدیم در کمال تعجب افرادی را دیدم که با زبان فارسی به ما خوش آمد گفتند.

در بخش پایانی خلاصه کتاب من زنده ام می خوانیم: گویا در کشور ترکیه بودیم و قرار بود به به وطن برگردیم! در هواپیما نامه هایی که از طرف خانواده ام بود را خواندم و از ته دل خوشحال بودم که می توانم دوباره در کنارشان باشم. من آزاد شده بودم در یک روز بارانی.

آن شب ما را به محل استراحت نگهبابانان بردند. وسایلمان را از ما گرفتند و از بین بردند. صبح روز بعد ما را سوار هواپیماهای مسافربری کردند. در دلمان آشوب بود. با فکر اینکه می خواهند ما را تحویل کشور اسراییل دهند. همه اسرا را سوار کردند و هواپیما بلند شد مدت زمانی ک گویی سالها طول کشید به اتمام رسید وقتی پیاده شدیم در کمال تعجب افرادی را دیدم که با زبان فارسی به ما خوش آمد گفتند.

در بخش پایانی خلاصه کتاب من زنده ام می خوانیم: گویا در کشور ترکیه بودیم و قرار بود به وطن برگردیم! در هواپیما نامه هایی که از طرف خانواده ام بود را خواندم و از ته دل خوشحال بودم که می توانم دوباره در کنارشان باشم. من آزاد شده بودم در یک روز بارانی.

سخن آخر

خلاصه نویسی داستان من زنده ام یک نمونه کار ماندگار از سالهای سخت و خون آلود جنگ تحمیلی است. در خلاصه کتاب من زنده ام با بانویی آشنا می شویم که چندین سال در بدترین شرایط ممکن در اسارت کشور بیگانه بوده است. نویسنده کتاب من زنده ام نمونه کامل یک فرد ایثار گر از خود گذشته است که شرف و آبروی خود را به بیگانگان نفروخت و با آبرو و حیا دوران اسارت خود را گذراند. برای آشنایی با دیگر بانوان برجسته شهید، به مقالات حجاب خورشید  مراجعه کنید.

سوالات متداول

نویسنده کتاب من زنده ام کیست؟

نویسنده این کتاب بانو معصومه آباد فراهانی است.

خلاصه کتاب من زنده ام به چه موضوعی پرداخته است؟

خلاصه داستان من زنده ام به بخشی از زندگی معصومه آباد فراهانی که در استارت بود، پرداخته است.

آواتار تیم آنلاینر

ما در آنلاینر بیش از 12 سال است که‌ به صورت تخصصی در حوزه‌ های مختلف سئو (تولید محتوا، آن پیج، آف پیج و تکنیکال) فعایت می‌ کنیم. تیم ما تشکیل شده از دوازده کارشناس در هر کدام حوزه‌ها و در بخش تولید محتوا نویسنده‌ های متخصص، به‌ روز و  با تجربه‌ی ما  همواره تلاش می‌ کنند تا باکیفیت‌ ترین و یونیک‌ ترین محتوا ها را ارائه دهند.

مشاوره رایگان حجاب
مشاوره رایگان

در صورتی که نیاز به راهنمایی بیشتر یا مشاوره دارید فرم زیر را تکمیل کنید یا با شماره 05133497161 تماس بگیرید

ساعات پاسخگویی 9 الی 19 (جمعه ها تعطیل)

شماره تماس: 05133497161

1400 © کلیه حقوق این سایت متعلق به حجاب خورشید می باشد.

محصول با موفقیت به سبد خرید اضافه شد.